آیین کهن نوروزی در سیستان
رسم اوشیدر: یکی از رسوم و باورهای دیر پای بومیان سیستان که در اطراف هامون مسکن داشتهاند این است که در شب نوروز (شبی که فردای آن نوروز است) دختر جوان و زیبایی را که 15 سال داشت، لباس نو میپوشاندند و بر شتر آذین شده سوار میکردند و بر کنار آب هیرمند یا هامون میبردند و در آنجا گروه مردان و زنان از هم جدا میشدند؛ مردان دور از اجتماع زنان به شادی و سرور میپرداختند و دهل و سرنا مینواختند و پایکوبی میکردند.
آن طرفتر زنان؛ دختر جوان و باکره را که (اوشیدر) نام نهاده، برهنه داخل آب کرده و بعد با دف و دهل تا نیمههای شب به شادی و نشاط میپرداختند، نزدیک سپیده دختر را از آب بیرون میآوردند و لباس پوشیده و باز بر همان شتر آذین شده سوار کرده و به خانه بازمیگشتند.
بیگمان این رسم از باورهای زرتشتی است که تاکنون در میان برخی از مردم سیستان باقی مانده است.
بنا بر روایات مذهبی زرتشتیان؛ عالم از بدو خلقت تا پایان به 12 هزاره تقسیم میشود که دهمین هزاره؛ هزاره اوشیدر و سپس هزاره اوشیدر ماه و در آخر هزاره سوشیانس که از این آخری جهان راستی و جاودانه برپا خواهد شد. اینان نطفهها یا نبیرههای زرتشت هستند که از کنار آبهای هامون از مادر 15 ساله؛ هر یک به فاصله هزار سال از همدیگر ظهور خواهند کرد و جهان را از کژی و بدی و نادرستی و زشتی و دروغ پاک خواهند کرد. بدینسان گویا سیستانیان هنوز هم باور دارند که ممکن است نطفه زرتشت از آب هامون در بطن دختر زیبای باکره نفوذ کند و سرانجام افتخار مادر شدن یکی از موعودها را پیدا کند.
زرتشتیان معتقدند در دریاچه کیانسه (هامون) سه تخم از زرتشت به یادگار مانده 99،999 فرهوشی یا فرشته نگهبان از تخمها حراست میکنند؛ هر هزار سال دختر باکرهای از مردم سیستان که در این آب شنا کنند از این تخم بارور و مولود سوشیانس و یا نجاتدهنده هست. اولی را کیخسرو دانسته و دومی یا سومین گویا هنوز نیامده است. بیدلیل نیست که پیروان زرتشت؛ سیستان و دریاچه هامون را مقدس و سرزمین موعود میدانند و باور دارند که روزی نجاتدهنده آنها از آبهای مقدس هامون بیرون میآید.
گذشته سیستان: سیستان آن اندازه تابناک است که بنا به نظر اغلب جغرافینگاران در زمان عیاران و صدها سال بعد در شهر زرنج (زابلستان) مغازهداران شبها درب مغازهها را قفل نمیکردند، وفور نعمت و اعتقادات محلی عاملی بود تا در این منطقه دزدی صورت نگیرد که متأسفانه بیمهریهای طبیعی و تاریخ بیشتر این سنتها را از بین برده و از مردم گرفته است. اما سیستانی با همان مظلومیت و نجابت خود سیستانی ماند و هنوز هم یادگاریهای گذشته را به خوبی حفظ کرده، به ویژه سنت شبهای قبل از عید را.
احترام به درگذشتگان از آیین دیگر سیستانیان است
مـردم سیستـان در روزهـای آخـر اسفند ماه هر سال برای خواندن فاتحه و یاد درگذشتگان به گورستانها میروند و این رسم از سالهای دور در این منطقه مرسوم بوده و این احترامی برای درگذشتگان است. در روزهای پایانی سال مردم به قبرستانها میروند تا یادی از گذشتگان خود داشته باشند و اگر کسی تا یک ماه قبل از عید یا در همان سال فوت کرده باشد یاد او را در آخر سال گرامی داشته و اقوام و آشنایان بعد از برگزاری مراسم سالگرد برای برگزاری هر جشنی آزاد میشدند و اصولاً اینگونه عمل میکردند که در یک شب جمعه نزدیکان خود را برای صرف شام دعوت کرده که این از سنتهای بسیار دور ایرانیان و به ویژه سیستانیها است. علاوه بر این قبل از عید نوروز یعنی در روز تولد حضرت مهدی (عج) برای نذر برای درگذشتگان خود نان روغنی میپختند و تقسیم کرده و چراغ روشن میکردند.
نان سال، نماد برکت و روزی در سیستان
سفره عید در منطقه سیستان شکل مخصوص به خود را دارد، به طوری که در شهر تقریباً همان هفتسین است اما در روستا شامل قرآن، نان سال که جزو جدا نشدنی از سفره عید است، قتلمه، تجگی (سمنو)، یک آینه که روی آن یک تخم مرغ خام میگذارند و کلوچه است.
نان سال و کلوچه از واجبات سفره سیستانی است خمیر آن همانند کلوچه آماده و نانی بزرگ در داخل تنور پخته میشود و همان تافتون سیستانی است برای هر خانواده فقط یک عدد و در سفره موقع تحویل سال باید داخل سفره باشد.
مردم معتقدند؛ (بیبی نوروز) هنگام تحویل سال به همه خانهها سر میزند تا ببیند که آیا نان در سفره هست یا خیر؟ و آن را نماد برکت و روزی صاحبخانه میدانستند، نان سال برکت را برای مدت یکسال در خانه حفظ خواهد کرد.
پخت سمنو نیز برای سفره تحویل سال برای بعضی خانوادهها که امکان آن را داشتند لازم بود.
در سیستان بیشتر کارها به صورت گروهی انجام میشد و روحیه تعاون و همکاری در روح مردم سیستان عجین شده است، سیستان به دلیل داشتن غله زیاد و تنوع غلات در یک دوره انبار غله ایران نام گرفته بود. زیادی گندم باعث شده بود تا خانمهای سیستانی بهترین نانها و شیرینیهای محلی را بپزند همچنین زیادی غله باعث تنوع و کیفیت نان سیستانی شده و چون کلوچه هم از آرد گندم تهیه میشود کلوچه سیستانی (شیرینی مخصوص نوروز) هم از تنوع و کیفیت مطلوبی برخوردار است. نان سال و کلوچه از واجبات سفره سیستانیهاست، مردم سیستان با هر وضعیت مالی نان و کلوچه را هنگام تحویل سال داخل سفرههای خود میگذاشتند زیرا اعتقاد مـردم سیستان در صبح روز عید این بود که بیبینوروز به تمام خانهها سر زده و سفره را بازدید میکند. نان سال، نماد برکت و روزی صاحبخانه بود و کسی که نان سال را بزرگتر و بهتر در سفره داشت به اعتقاد مردم سیستان به همان نسبت در طول سال، برکت به خانهاش بیشتر میآمد.
سمنو و قتلمه: نان دیگری که پخت آن در شب عید مرسوم بود و مردم سیستان در همه اوقات از آن استفاده میکنند، قتلمه نام دارد، در گذشته مردم سیستان انواع قتلمه و سمنو را در روزهای عید با خود به زیارتگاهها میبردند و از آن به جای ناهار ظهر استفاده میکردند.
پخت قتلمه نیز از دیگر نمونهها بود، اول قتلمه تنوری و دوم قتلمه دیگی، قتلمه تنوری را داخل تنور و آرد را پیچ پیچ با روغن مخلوط و لایه لایه روی هم گرد و کمی خمیر آرد را از بالا و پایین کلاف مانند تافتون در تنور میپختند.
قتلمه دیگی یا قلیفی بهترین نوع آن است وقتی خمیر به اشکالی که گفته شد آماده میشود داخل دیگ روغن میریزند و خمیر لایه لایه و پیچ پیچ در آن قرار داده و سر دیگ بسته میشد و آنگاه تمامی دیگ را زیر آتش سرخ شده میکردند.
تخم مرغ و آینه: مردم سیستان اعتقاد دارند که کره زمین بر روی شاخهای گاو قرار دارد و گاو هم روی نهنگ، موقع تحویل سال گاو زمین را روی شاخ دیگرش میبرد بنابراین زمین تکان میخورد و این حرکت باعث چرخش تخم مرغ بر روی آینه میشود.
شب قبل از عید در سیستان
مردم سیستان و بلوچستان، آداب و رسوم خاصی برای استقبال از آیین بزرگ نوروز داشتهاند که هنوز هم برخی از آنها را به خوبی حفظ کردهاند، به ویژه سنت شبهای قبل از عید را، در آن شبها زنان کارهای ناتمام چون دوخت و دوز را انجام میدادند و مردان منتظر فصل درو بودند، شبها زود نمیخوابیدند و دور هم مینشستند و ظروف تخمه، خرما، لندو (مخلوطی از خرمای بدون هسته و گندم برشته، کنجد یا کنجد و خرما) و گندم بریان، پر و خالی میشد و صدای قلیان در اتاق طنینانداز بود.
علفه و روز گرامی داشتن بیبی نوروز
در منطقه سیستان روز قبل از عید را «علفه» میگویند شاید این علفه همان عرفه باشد یا اینکه به دلیل چسبانیدن دستهای جوی خوشه نداده بر سر در اتاقهاست. شب قبل از عید، مردان و زنان حنابندان دارند و صبح روز علفه میشویند، روز علفه کمتر خانهای است که بوی کلوچه ندهد در این روز همه چیز بوی تازگی میدهد و زمان جوان میشود، روز علفه در سیستان روز گرامی داشتن بیبی نوروز است در این روز بیبی به همه خانهها سرک میکشد تا ببیند برای استقبال از او چه کردهاند، خانه تمیز و پاکیزه است، لباس نو دارند، نان سال را پختهاند، جلوی اتاقها علف چسباندهاند، دخترکان دستهایشان را حنا بستهاند، یا از خانه بوی کلوچه میآید! بیبی با خاموش شدن آخرین تنور به خانهاش میرود او هم فردا وقتی میآید باید شسته و تمیز باشد و به ابر دستور باریدن میدهد وقتی در شبهای عید و روزهای قبل از آن باران ببارد حتی یک نم نم، میگویند بیبی نوروز سرش را میشوید همچنین این باران نشانهای است از وضعیت مالی خوب، کمی اندوه و گرفتاری برای مردم چون بیبی مردمش را بسیار دوست میدارد.
صبح نخست عید با بوسیدن دست پدر و مادر آغاز میشود
موقع باران در ایام عید به ویژه روز قبل و سه روز نخست، خانمها و دختر خانمها آب باران را میگیرند و با آن موهایشان را میشویند و بر این اعتقادند که آب باران موهایشان را رشد میدهد. صبح عید، اول به سبزه نگاه میکنند چون سبزه در این روز نور چشم را زیاد میکند، صبح عید به صورت بچهای نگاه میکنند که خوش رو و خوش قدم باشد و هنگامی که اهل خانواده از خواب بیدار میشوند پس از شستن دست و صورت، دست پدر و مادر را میبوسند. صبح زود مادر از خواب بیدار میشود و پس از نماز برای فرزندان و همسر و بستگانش دعا کرده و سفره را پهن میکند، پدر هم بعد از دعا سر سفره مینشیند. از اول صبح عید در تمام زیارتگاهها دهل و سرنا نواخته میشد و مردان برای رقص آماده بودند.
در سیستان که از مراکز قدیمی ناهیدپرستی بود، شب عید، دختران به کنار هامون میرفتند نارگیل میخوردند و آواز میخواندند.
دور کردن ارواح پلید با شکستن ظروف سفالی: در سپیده دم تحویل سال نو بر اساس یک سنت قدیمی ایرانی و سیستانی، تمام ظروف سفالی که در عرض یک سال از آنها بهرهبرداری شده است از کاسه و کوزه شکسته میشد و تکه پارههای آنها بر پشت بام جای میگرفت یا آنها را بالای بام میبردند و همانجا میشکستند این کار تقدس داشت و معتقد بودند اگر این کار صورت نگیرد، ارواح پلید که درون آنها جای گرفتهاند، خانواده و اعضای آنها را ناخوش و زرد روی میکنند.
فتیله روشن کردن و استقبال از نور و روشنایی: به کمک پنبه و چوب فتیلههایی میساختند به اندازه قد یک مداد و پنبه آغشته به روغن و در پشت بام و رف ساختمان آتش میزدند که هم به تعبیر آنها شگون داشت و هم روشنایی و نور را استقبال و احترام میکردند؛ در حقیقت میتوان گفت آنها به جای شمعهای امروزی بودند و به تعداد اعضای خانواده نیز درست میشد.
بعضی یک شاخه خشکیده گز را به آن پنبه پیچیده و به روغن آغشته و آتش میزدند و در پشت بام و به اصطلاح لبه رف ساختمان قرار میدادند.
بخت گشایی دختران با رفتن به کوه خواجه: در ایام سال نو، مردم سیستان لباس نو میپوشند و به دیدار یکدیگر میروند و برای بزرگداشت نوروز در روز 13 (سیزده بدر) به کوه خواجه رفته، جشن گرفته و شادی میکنند.
در گذشته در این روز (13 فروردین) گره زدن سبزه به این شکل بـود کـه دختران دسته جمعی و با هم سبزهها را گره میزدند و جلو میرفتند و به یکی از دختران مأموریت میدادند تا هنگامی که آنها دور شدند گره سبزهها را باز کند و این نوعی بخت گشایی در سیستان بوده است.
زیارت کوه خواجه و زیارت خواجه غلطان: در سیستان در ایام نوروز و سیزدهم فروردین به کوه خواجه و زیارت خواجه غلطان مىروند و به اجراى مراسم مذهبى و جشن و سرور مىپردازند.
این مراسم احتمالاً ملهم از عبادت مذهب مزدیستى بوده است که هنوز دو هفته بعد از نوروز اجرا مىشود.
سیستان همواره سمبل آزادی، جوانمردی و پهلوانمنشی به شمار رفته و چراغ تابناک تاریخ حماسی میهن ما را همواره بر فراز دست آراسته است.
امروز لالههای سرخرنگ، دشت سیستان را رنگین و با طراوت کرده است. خون شهیدانی که دلاوری و مردانگی آنها، افتخار این را دارد که سیستان مهد دلیران است.
زهرا بزی